تو آمدی كه جهان جای بهتری بشود
به نامت از همه ى خلق دلبری بشود
كه برتر از همه اعمال، "نوكری" بشود
نصيب فطرس از اين آستان پری بشود
اگر چه در تب اين عشق پر نميماند
به پيكر و تن شوريده، سر نميماند
تو آمدی به گدا اعتبار بخشيدی
به مبتلای غمت حال زار بخشيدی
به صد هزار نكرده هزار بخشيدی
به نوكران جهان شغل و كار بخشيدی
هزار شكر كه ارباب ما شما هستی
دعای وارده و مستجاب ما هستی
زياده از سر ما بوده است بيش و كمت
شديم ما متنعم ز سفره ى كرمت
به قطره قطره ى اشكی كه ريختم ز غمت
"تو آمدی و خوش آمد مرا ز آمدنت"
خوشم كه بست نشستم به پای اربابم
خوشم كه نام تو را ميبرند و بی تابم
و پای روضه ی تان بی حساب ميگريم
برای زمزمه های رباب ميگريم
به هر دمی كه بنوشم ز آب ميگريم
برای حضرت عاليجناب ميگريم
مرا ببر به حريمت به سمت كرببلا
بگير هر چه كه دارم نگير اشكم را
.
- چهارشنبه
- 29
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 2:9
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سید علیرضا شجاع
ارسال دیدگاه