جاده و اسب مهیاست،بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم
خاک،درخون خدا می شکفد می بالد
آسمان،غرق تماشاست بیا تا برویم
تیغ، در معرکه می افتد و بر می خیزد
رقص شمشیر چه زیباست، بیا تا برویم
از سراشیبی تردید اگر بر گردیم
عرش،زیر قدم ماست بیا تا برویم
دست عباس، به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست بیا تا برویم
زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان
راه ما، از دل دریاست بیا تا برویم
کاش،ای کاش! که دنیای عطش می فهمید
آب، مهریه زهراست بیا تا برویم
چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم
آخر راه، همین جاست بیا تا برویم
فرصتی باشد اگر ،باز در ین آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم
***ابوالقاسم حسینجانی***
- چهارشنبه
- 25
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 11:52
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه