• پنج شنبه 1 آذر 03


اشعار شهادت حضرت مسلم(ع)،(رو نزن ؛گوششان کَر است امشب)

1535
1

رو نزن ؛گوششان کَر است امشب

 با غم بی کسی مداراکن

 همه دارند میروند آقا

 بیصدا گریه کن تماشا کن

 

**

ای ولی فقیه دلخسته

  ای ابر مرد قهرمان چه خبر؟

....نامه دادی حسین برگردد؟

 از امام زمانمان چه خبر؟

**

باز هم بی بصیرتی کردند

 جهلشان کار دستشان داده

لقمه های حرام را خوردند

 دل بریدند از شما ساده

**

چاله کَندَند بر سر راهت

 تا که گودال را مَحَک بزنند

ریسمان جهالت آوردند

 تا که به زخم دلت نمک بزنند

**

کوفه بال وپر شما را بست

 کُنج دیوارِ خسته افتادی

تنگی کوچه هاش باعث شد

 یاد پهلو شکسته افتادی

**

ضربه هاشان به پهلویت میخورد

 درد هایت یکی دوتا که نبود

چه قدر زود دوره ات کردند

 کوفه گودال کربلا که نبود

**

آب در حسرت لبانت سوخت

 لب پاره مُعَذَّبی آقا

گریه هایت به کوفیان فهماند

 فکر فردای زینبی آقا

**

تهمت خوردن شراب زدند

 به شما مرد حق پرست آقا

تازه با اینکه خیزران نزدند

 دو سه دندانتان شکست آقـا

**

خیزران گفتم و دلم خون شد

 دهنم تیر میکشد چه کنم

روضه ات را به سمت بَزم شراب

 دست تقدیر میکشد چه کنم

**

...بی ادب تا که چوب را برداشت

 قلم آشفته شد مُرّکب ریخت

بی ادب چوب را که بالا برد

 غم عالم به جان زینب ریخت

 

**

وحید قاسمی

 

 

  • چهارشنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران