#امام_حسين_ع
گريه حضرت آدم
وقتى كه حضرت آدم (ع) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از درد فراق بسيار گريه كرد،
و تا چهل سال اين گريه ادامه داشت، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبه
او را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود.
حضرت جبرئيل (ع) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على، يافاطر بحق فاطمه، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق) الحسين منك الاحسان.
وقتى حضرت آدم (ع) به اسم امام حسين (ع) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:
اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه حسين است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟
حضرت جبرئيل فرمود: اى آدم به اين فرزندت مصبتى
وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصيبتها پيش اين ناچيز است؟ حضرت آدم (ع) فرمود: اى برادر آن مصيبت چيست؟ حضرت جبرئيل (ع) واقعه كربلا را براى او مى گويد، و ميفرمايد: او را تشنه و غريب و بيكس و تنها و بى يار و ياور شهيد مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه، واقلة ناصراه مى ديدى... بطورى كه تشنگى ميان او و آسمان مثل دود حايل شده بود.... هيچكس جواب او را نمى دهد.
مگر با شمشير و... او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را بتاراج و غارت مى برند... سر او و يارانش را شهر به شهر مى گردانند...
حضرت آدم (ع) تا اين واقعه را شيند مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گريه كرد...
*جادارد عرض كنيم يا نبى الله شما فقط شنيديد چه گذشت بر امام حسين ع ، بكوييد چه گذشت بر دل خواهر مظلومه اش زينب سلام الله عليها ...
منبع
داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام تالیف علی میرخلف زاده صفحات ٥-٦
- یکشنبه
- 16
- اردیبهشت
- 1397
- ساعت
- 10:38
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه