سرا پا درد مو جان دادن دائم بود کارم
نهادم چشم بر درها عجل آید به دیدارم
(مرو مادر مرو مادر مرو مادر4)
سرا پا درد مو جان دادن دائم بود کارم
نهادم چشم بر درها عجل آید به دیدارم
برو ای عمر از دستم که من با مرگ مانوسم
بیا ای مرگ یاری کن که من از عمر بی زارم
(مرو مادر مرو مادر مرو مادر 4)
نه گفتم راز خود با هیچ و کس اما خدا داند
نمی آید به هم از درد یک شب چشم بیمارم
به بازار محبت خرج نقد جان بگرفت بر کف
که غم های دل مظلوم عالم را خریدارم
قدم هایم چنان لرزد به هنگام خرامیدن
که دستی بر سر زانو بود دستی به دیوارم
(مرو مادر مرو مادر مرو مادر 4)
طرفتار علی گوید که بین آن همه دشمن
نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفتارت
گهی در خانه گه بینه در و دیوار گر کوچه
خدا داند چه آمد بر سرم گشتن صد بار
دلم بحر علی می سوخت چون قنفوذ مرا می زد
نگاه غربت او بی چو تر می داد آزارم
(مرو مادر مرو مادر مرو مادر4)
ای بهشت آرزویم پر نکش
سایه ات را از سر حیدر نکش
آفتابم شب مگن روز مرا
خیز بنگر حال امروز مرا
آتش افتاده به هست سینه ام
زنگ کینه خورده برآیینه ام
(ای بهشت آرزویم پر نکش
سایه ات را از سر حیدر مکش 4)
آن چنان افتادم از چشم همه
که سلامم بی جواب است فاطمه
می روی تنهای تنها می شود
همنشین درد غم ها می شود
(ای بهشت آرزویم پرنکش
سایه ات را از سر حیدر مکش 4)
بی گل رویت ز جان سیرم نرو
جان من من بی تو میمیرم مرو
خیبری از پا فکنده ام من ولی
خیبر داغ تو شد مرگ علی
بی ستونم بعد تو چو آسمان
التماست می کنم پیشم بمان
ای امیدم بر دوام زندگی
هر نفس میمیرم از شرمندگی
ای حیات من به لبخن تو بند
التماست می کنم یک دم بخند
(ای بهشت آرزویم پر نکش
سایه ات را از سر حیدر مکش 4)
- پنج شنبه
- 26
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 5:52
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه