میلاد حسن ابن علی ع
شکر خدا به عشق شما مبتلا شدیم
روز ازل کبوتر بام شما شدیم
منت گذاشت بر سرمان از ازل خدا
با خانواده های شما آشنا شدیم
با فخر ، کس زنوکری اش دم نمی زند
جز ما که نوکر حسن مجتبی شدیم
بر دامن تو دست توسل زدیم ما
بنگر که بعد از آن ز کجا تا کجا شدیم
با ذکر یا حسین و حسن خو گرفته ایم
ما با بقیع عاشق کرببلا شدیم
ما مومن مدام شما خانواده ایم
ما با شما شدیم اگر با خدا شدیم
لا ریب فیه سیدنا روز مرگ ماست
روزی خدا نکرده زتو گر جدا شدیم
زهرا نظاره کرد بر آن صورت شگفت
جشن تولد حسنش را علی گرفت
ماه خدا ببین مه دیگر حلول کرد
این ماه ، ماهمان دو برابر حلول کرد
در آسمان خانهء زهرا و مرتضی
ماه جمال سبط پیمبر حلول کرد
نام پدر چقدر برازندهء علی است
خورشید روی سینهء حیدر حلول کرد
می ترسم اینکه ماه رخش را نظر زنند
از بس که ماه روش منور حلول کرد
در روزهای ماه خدا شک پدید شد
بدر تمام یک شب عقب تر حلول کرد
شد امر مشتبه مه شوال دیده شد
وقتی که ماه زهرهء اطهرحلول کرد
این خانواده نورٌعلی نور کلهم
سیمایشان به شعر، مکرر حلول کرد
خورشید آسمان زحضورش مرخص است
زهرائی است از وجناتش مشخص است
شب رفت و وقت آمدن آفتاب شد
خورشید هم ز هرم وجودش مذاب شد
مصداق داشت نام حسن با صفات او
نام حسن برای حسن انتخاب شد
تو حسن یوسفی به تجلی که در دل
بی تاب مادر و پدرت قند آب شد
آقا به گرد پای تو حاتم کجا رسید
سائل کجا زخانهء لطفت جواب شد
از بس خدا هنر به جمالت به خرج داد
یوسف به حیرت از پسر بوتراب شد
هر گوشه ای ز عالم از عطر تو سهم برد
این گونه بود قسمت قمصر گلاب شد
در زیر سایهء تو همیشه دعایمان
با محسن بحق حسن مستجاب شد
در وصف تو که کار خداوند ، نه من است
مفعول و فاعلات و فعل لال و الکن است
مثل همیشه کن به دو چشم ترم کرم
از حرمت دو دست تو شد محترم کرم
این دستهای خالی خود را هزار بار
آورده ام به محضر تو تا برم کرم
دشمن کنار سفرهء تو سیر شد حسن
با دستهای لطف توشد باورم کرم
در کوچه موج می زند آقا گدا گدا
در خانهء تو ریخته آقا کرم کرم
هر واژه ای به جای خودش نیک می شود
دنبال نام نیک شما لاجرم کرم
شاید نداشتی حرم درخوری ولی
تو داشتی به وسعت صدها حرم کرم
تا بلکه حق مطلب دستت ادا شود
در بیت بیت شعر تو می آورم کرم
آقا کسی ندیده در عالم ز تو بدی
حقا کریم مطلق آل محمدی
تواز همه کریم تری و شفیع تر
حاجت گرفتن از تو ز حاتم سریع تر
گویند استطاعت حج مال اغنیاست
اما گدای تو زهمه مستطیع تر
همچون بقیع کیست که خاکی و بی ریاست
شخصیت بقیعت از عالم منیع تر
آن روز می رسد که حریمی بنا کنیم
از این که هست درخور شان و بقیع تر
کوری دشمنت به سر ماست نقشه ها
از نقشهء تمام حرم ها بدیع تر
کم کم مدینه را ز برای تو می خریم
حتی ز آستان رضا هم وسیع تر
ما گنبدی برای تو داریم در نظر
از گنبد تمام امامان رفیع تر
گرچه ضریح کرببلا طرح محشریست
طرح بقیع فرشچیان چیز دیگریست
قامت چو سرو و روت مه و موت شب ترین
در محضر خدای ادب با ادب ترین
محشر که خلق ، مضطر و حیران و بی کسند
باشد محبتان به شما منتسب ترین
ذکرت فریضه نیست ولی ای خدای جود
سوگند می خورم که بود مستحب ترین
با بوسه از لبان تو افطار کرد علی
ای خنچه های لعل لب تو رطب ترین
دشمن هم از عطای شما برد بهره ها
نوع کرامت تو در عالم عجب ترین
کی فاصله گرفت ز لبهای تو خدا
مومن ترین خلقی وقرآن به لب ترین
محشر به سوی جنت رضوان محب تو
باشد جلوترین و عدویت عقب ترین
آقا سلام بر تو دعای مجیر ماست
ذکر مدام نام تو جوشن کبیر ماست
ای وامدار حُسن جمالت بهارها
گیسوی و روت مبدا لیل و نهارها
عالم به یک نگاه تو تسخیر می شود
نذر نگاه توهمه ، دار وندارها
آقا خوشا به حال محبان مخلصت
محشر به دست توست همه اختیارها
یاد حنین و بدر و احد زنده می کند
بعد از علی به دست شما ذوالفقارها
تنها نه کشته مردهء تومن یکی شدم
دیوانهء تواند هزاران هزارها
ما از جوار عشق تو پا پس نمی کشیم
ما میثم توایم و به دنبال دارها
هستی به گرد هستی تو هست در طواف
دور سرت مدار تمام مدارها
ای ذوالجلال سوی دلم یک نگاه کن
قدری بقیع قسمت این روسیاه کن
مهدی مقیمی
- چهارشنبه
- 9
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 4:19
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه