ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتاده میان دست و پایی قاسم
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
جان داشتی و تن تورا کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
نجمه همه گیسوان خودرا می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
شاعر: قاسم نعمتي
- پنج شنبه
- 26
- مرداد
- 1391
- ساعت
- 11:39
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه