• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

شب شهادت علی(ع) -(مردی میان بستر در حال احتضار است )

992
1

مردی میان بستر در حال احتضار است
مردی که مسلمین را مولا وشهریار است

رنگ رخش پریده آثار زهر وزخم است
زخمی که از خوارج بر او به یادگار است

مرد طبیب گشته نومید از شفایش
سر را تکان دهد او،در حال اعتذار است

با گفته ی طبیبش زینب زحال رفته
دلهای اهل خانه در رنج ودر فشار است

مردی چنین که در تن دیگر رمق ندارد
پیروز خیبرست وصاحب به ذوالفقاراست

دارد وصیتش را گوید به مجتبایش
نیکی بر یتیمان از صحبت آشکار است

در روبروی خانه جمعند این یتیمان
دست دعای آنهارو سوی کردگار است

یارب شفا عطا کن مولایمان علی را
بی او یتیم کوفی نالان ودل فکار است

گفتا علی به زینب کمتر نما تو زاری
در پیش آنچه آید این نیک روزگار است

ای مادر مصایب کرببلا به پیش است
بینم به نیزه راس هفتاد ودو سوار است

عباس بر حسینم آنگه برادری کن
بینم که این دو دستت افتاده پیش یار است

مرگ بشر همیشه جبر زمانه باشد
مولایمان علی را این جبر اختیار است

بعد وصیت خود جانانه جان به حق داد
مرد خدا همیشه اینگونه جان نثار است

شاعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 14
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران