• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

شعر مناجات شب قدر از استاد سید هاشم وفایی -(دل خود را زفروغ تو ضیا بخشیدم)

1140

شب احیا

دل خود را زفروغ تو ضیا بخشیدم
سینه ی خویش زیاد تو جلا بخشیدم

بنده ای راکه پُراز غفلت وعصیان گشته
می شود باز بگویی که بیا بخشیدم

گفتی ای بنده که درسایه ی قرآن منی
شب احیا ست تو را حال بُکا بخشیدم

گریه کردم من و با زمزمه ی یا الله
به گلستان دل خویش صفا بخشیدم

به محمّد به محمّددل من می لرزید
 درد خودرا به همین نام دوا بخشیدم

    به حق فاطمه برسوره ی قدر و شب قدر
که زقدرش به دلم قدروبها بخشیدم

درجواب به علیٍ به علیٍ به علی
کاش گویی که گناهان تو را بخشیدم

تاکه گفتم به درخانه ی تو بالحسنٍ
مژده آمد که تو را صبرو رضا بخشیدم

به همان ذبح عظیمی که به مقتل می گفت
هرچه را داشته  در راه خدا بخشیدم

به تو گفتم به حسین ٍ به حسینٍ ،گفتی
من تو را تذکره ی کرب وبلا بخشیدم

به علی بن حسینت شب احیا تو بگو
که تو را حال مناجات ودعا بخشیدم

وسط حال شب قدر رسیدم به بقیع
دل به منظومه ای از شمس ضحی بخشیدم

کاظمینی شدم  و درحرم دوگل یاس
ازهمان باغ به دل عطر وفا بخشیدم

به رئوفی که بود مظهرتسلیم و رضا
مژده بفرست تو را من به رضا بخشیدم

به علی بن محمّد به حسن بن علی
که بگو توشه برایت به جزا بخشیدم

به حق حجت موعود تو را می خوانم
شب عفو است بگو من همه را بخشیدم

کاش از عرش «وفایی» برسد آوایی
من شمارا همه بی چون وچرا بخشیدم

  • سه شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 6:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران