شکر خدا با اینکه غرقِ در گناهم
ده شب در این میخانه آقا داد راهم
آغوش خود وا کرد من را هم بغل کرد
اصلا نپرسید از خطا و اشتباهم
با اینکه آلوده ترین مهمان اویم
حرفی نزد از زشتی و روی سیاهم
یک عمر غفلت کردم و یک عمر بخشید
یک عمر در وقت گنه کرده نگاهم
ای کاش از عصیان جدا گردم ببینم
در سایهی رحمت خدا داده پناهم
بال و پرم زخمی شده نایی ندارم
از اینکه بی بال و پرم من عذرخواهم
دیگر دعاهایم خدایا کارگر نیست
زیرا صفایی نیست در این سوز و آهم
باید یکی دست مرا گیرد، و گرنه
تا در گنه افتادهام در قعر چاهم
ذکر حسین این روزها باب نجات است
تا با حسین هستم همیشه سر به راهم
امشب دلم یاد غم عصر دهم کرد
یاد امام بی کفن در قتلهگاهم
عصر دهم آقای ما را سر بریدند
جسم عزیزش را به خاک و خون کشیدند
- پنج شنبه
- 17
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 16:49
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه