ماهی به روشنایی رحمت دميده است
مهمانی خدای تعالی رسيده است
بربندگان سائل خود بانی وجود
خوانی به وسعت كرم وجود چيده است
چون گُل شكفته اند تمامی مؤمنان
زيرا نسيم رحمت يزدان وزيده است
درحيرتم چگونه بيايم، كه ميزبان
زين ميهمان غمزده خيری نديده است
ازبس كه شعله ورشدم ازآتش گناه
اشكم به روی چهره، زخجلت چكيده است
رسوا نكرده است مرابين خاص و عام
پرده به روی معصيت من كشيده است
عمری اسير پنجه ی نفس و گنه شدم
رنگي به رُخ ندارم و رنگم پريده است
روكرده ام به رأفت پروردگار خويش
آوای ربنای مرا او شنيده است
باورنمي كنم! كه شدم تَحبس الدّعا
زيراخدا مرا به سوی خودكشيده است
سیراب میشودز کوثر رحمت هرآن كسی
ازجام عفو ورحمت يزدان چشيده است
غافل مشو «وفایی»ازين مه ،كه كردگار
اين ماه را برای عفوگنه برگزيده است
- شنبه
- 19
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 11:26
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه