برحال من ای خالق یکتا نظری کن
از فرط غم افتاده ام ازپا نظری کن
چون مرغ گرفتار، گرفتار هوایم
دارم به سویت چشم تمنانظری کن
هرجا که زدم در نگشودند برویم
روکرده ام ای دوست به این جا نظری کن
جزدرگه لطف تو مرا نیست پناهی
ای از تو کلید همه درها نظری کن
من گرچه نیم لایق احسان وکرامت
ای قادر وغفار توانا نظری کن
درخلوت وجلوت به خطا روی نمودم
ای درهمه جا ناظر وپیدا نظری کن
تا زاد ره من نگه لطف تو باشد
دراین سفر سخت خدایا نظری کن
برمن که به جز مهر علی هیچ ندارم
سوگند به مظلومی زهرا نظری کن
امروز «وفایی» است ملول از غم فردا
بربنده ی خود حیّ تعالی نظری کن
- شنبه
- 19
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 11:30
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه