• دوشنبه 3 دی 03

 محمد جواد پرچمی

مناجات با خدا -(دامنم آلوده شد گرچه ز دنيا دوستى)

1432



دامنم آلوده شد گرچه ز دنيا دوستى
جان به قربانت كه بخشيدى مرا با دوستى

ناسپاسم، ناپسندم، نارفيقم، يا رفيق
از تو امّا من نديدم چيزى اِلّا دوستى

مى توانستى بسوزانى، نسوزاندى مرا
اى فداى مهربانى ات كه حقّا دوستى

در جوابت يا لجاجت كرده ام يا سركشى
در جوابم يا محبّت مى كنى يا دوستى

يا زمين گيرند مردم يا زمينم مى زنند
تو بلندم ميكنى، يارب تو ما را دوستى

واقعاً ناراحت از قهر و عِتابت نيستم
ميشود محكمتر اصلاً بعدِ دعوا، دوستى

رو به قبله سجده آوردم، نجف لبّيك گفت
حق پرستى بس خلاصه شد به مولا دوستى

وصف مجنون بودن من را بپرس از فاطمه
در ميان قوم مشهورم به ليلا دوستى

دوستانت گر شهيدان حريم زينب اند
فاصله داريم ما بيچاره ها تا دوستى

از گناهت كم نكردى، كربلايت دير شد
اى دلى كه ادّعا دارى كه آقا دوستى

ميشود فهميد از بابُ الحسينِ محشرت
بيشتر از ديگران با سينه زنها دوستى

از بُنَىَّ گفتن زهرا دلِ گودال ريخت
تا قيامت تر شده هر چشمِ زهرا دوستى

  • دوشنبه
  • 21
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران