ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی
عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی
ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین
بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته
از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته
گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته
زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین
بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم
بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم
من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم
شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین
تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی
تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی
تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی
غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین
از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری
جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری
از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری
قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین
از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی
راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی
راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی
روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین
زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها
کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها
کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها
انت با ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین
کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم
کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم
کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم
ای فدایت جان شیرین ، یا غیاث المستغیثین
عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم
جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم
بیقرار کربلایم محو آوای حسینم
ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین
- دوشنبه
- 21
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 17:4
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
سید محمد میرهاشمی
ارسال دیدگاه