تا که مقیم درگه جانان شود کسی
یک لحظه کافی است پشیمان شود کسی
وقتی که بخشش و کرمت بی نهایت است
دیگر چه جای آن که هراسان شود کسی
آید شبی و توشۀ یک عمر را برد
وقتی که بر سرای تو مهمان شود کسی
مشتاق تر ز تو به مناجات بنده نیست
تا چه رسد برای تو گریان شود کسی
با این همه کرم که ز دست تو دیده ام
راضی نمی شوی که پریشان شود کسی
ای کاش دلبرم به دعایم زند صدا
تا خوب در حضور تو عنوان شود کسی
وقتی حسین کَشتی سلم و نجات ماست
کی در هراس وحشت طوفان شود کسی؟
- دوشنبه
- 21
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 17:9
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
جواد حیدری
ارسال دیدگاه