حالا که قرار است سرانجام بمیرم
خوب است که با مستی از این جام بمیرم
یک عمر رد پای تو را گشتم و ای کاش
هر جا که نهادی به زمین گام بمیرم
تنها به امیدی که بیفتد به تو چشمم
هر صبح به پا خیزم و هر شام بمیرم
میترسم از آن روز که از دوری رویت
در حسرت دیدار تو ناکام بمیرم
ای کاش که مثل همه خوبان تو یک دم
در سجده خود راحت و آرام بمیرم
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان
شاعر امیرفرخنده
- سه شنبه
- 22
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 17:23
- نوشته شده توسط
- سید
- شاعر:
-
امیر فرخنده
ارسال دیدگاه