• شنبه 3 آذر 03

 حسن لطفی

ولادت امام حسن مجتبی(ع) -(مرا مثل یک اَبرِ حیران کشیدند)

2059


مرا مثل یک اَبرِ حیران کشیدند
مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند
خدا آفرید و خدا عاشقم کرد
مرا مثل زلفی پریشان کشیدند
کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم
گِلم ساختند و پس از آن کشیدند
مرا جان که دادند قلبم علی گفت
مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند
علی گفتم و لطف زهرا همانجا
مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است

خدا گفت امشب خدا ، یاحسن جان
که غوغا نموده خدا با حسن جان
مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح
فقط از علی : جانِ بابا حسن جان
ندیده است این خانه شیرین تر از این
پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان
پس از این مدینه شلوغ است و بن‌بست
به هرجا که می‌آید آقا حسن جان
جمل از دَم خیمه تا شور او دید
فقط زیر لب گفت مولا حسن جان
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است

تو آورده‌ای در زمین آسمان را
تو آورده‌ای درکران بی کران را
پیمبر نشان میدهد جلوه‌ات را
ببینید آقای مُلک جنان را
تو میدان بیایی حضورِ تو کافی است
که دَرهم بدوزی زمین و زمان را
تو و طاویه ؛ مرتضی هست و دُلدُل
چه‌ها میکنی تا بگیری کمان را
پدر اذن داد و پسر تیغ میزد
زدی بر زمین فتنه‌ی بی امان را
به تیغ حسن احترام حسین است
سلام من امشب سلام حسین است

کسی بار اُفتاده را بر ندارد
بجز تو که چون تو پیمبر ندارد
اگر ما برایت حرم هم بسازیم
به جانت قسم این حرم در ندارد
زیاد است اینجا هر آنچه بخواهیم
که معنی در این خانه کمتر ندارد
به یک گام پشتت حسین است و گوید
کسی چون حسینت برادر ندارد
و چندین قدم هم پس از او اباالفضل
که از سینه دستانِ خود بر ندارد
حسن روح بیت الحرام حسین است
سلام من امشب سلام حسین است

کَرَم در کَرَم در کَرَم دارد آقا
گدا و گدا هر قدم دارد آقا
چه میشد بگویم به سمت مدینه
پیاده رَوی تاحرم دارد آقا
چه میشد ببینیم زیر رواقش
برای خودش محتشم دارد آقا
از این صحن تا صحن ام‌البنینش
دو صف خادمِ محترم دارد آقا
از آن صحن تا صحن زهرا هم آنجا
پُر از گریه کن پشت هم دارد آقا
پس از خون به لبهاش نام حسین است
سلام من امشب سلام حسین است

  • یکشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران