این آخرین شبی است که بیدار بوده ام
چشم انتظار لحظه ی دیدار بوده ام
این آخرین دقایق مهمانی است و من
تا صبح پای صحبت دلدار بوده ام
شکرخدا که سی شب اگر خواب مانده ام
وقت نماز صبح خبر دار بوده ام
سی روز گوش من به اذان بود و نام تو
سی مغرب از اهالی افطار بوده ام
یک سال من اسیر دل خویش بودم و
یک ماه را به دوست بدهکار بوده ام
بر من گذشت یک رمضان دگر! بگو
آیا پسند چشم تو اینبار بوده ام؟!
ای ماه! یک نظر کن و شرمنده کن مرا
شرمنده ی نگاه تو بسیار بوده ام...
- یکشنبه
- 3
- تیر
- 1397
- ساعت
- 20:32
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سعید تاج محمدی
ارسال دیدگاه