غزل مثنوی (عقیق یمن)
خورشید به گود آمده سرگرمِ قنوت است
این آلِ سعود است که در حالِ سقوط است
هستند شیاطین همه درگیرِ تبانی
ایران شده آماده ی یک جنگِ جهانی
آماده شده لب بزند جامِ جنون را
صادر کند از نفتِ عرب بشکه ی خون را
بیزار ز جنگیم ولی مردِ جهادیم
دادیم سر و دست ولی باج ندادیم
ما با احدی نیز نداریم سرِ جنگ
لعنت به بلادی که شد آغازگرِ جنگ
فردا که دمِ حیدری از کعبه بر آید
دورانِ معاویه صفت ها به سر آید
این پرچمِ شیعه ست که بر قله ی دنیاست
هرکس ز علی دم بزند هم وطنِ ماست
شد قافیه در بیتِ پس از این غلط اما
شور است دگر ، نیست حواسی به سر ما
ما هیچ زمان حمله نکردیم به جایی
ما مردِ دفاعیم ولیکن چه دفاعی
شمشیرِ عجم منتظرِ رخصتِ جنگ است
مکه بشود مرکزِ ایران چه قشنگ است
ما منتظرِ حمله ای از سوی حجازیم
تا بینِ بقیعش حرمی ناب بسازیم
یا حیدرِ کرار زَنَد نقش به زودی
بَر پرچمِ سبزِ عربستانِ سعودی
از روضه ی عباس شرف یاد گرفتیم
یک عمر از او یکسره امداد گرفتیم
ما غیرِ کفن بر تنِ خود جامه نداریم
ای شمر برو شوقِ امان نامه نداریم
با سرور و پیغمبر خود هم وطنی شد
هر کس که در این بُرهه اویسِ قرنی شد
مُرشد به طرب ضرب بزن وقت حماسه ست
مداح بخوان وقتِ غم و سینه زنی شد
دُرّ نجفِ سینه ی ما از غمِ یاران
خونین شد و مانندِ عقیق یمنی شد !
یا فاطمه گفتیم گذشتیم ز طوفان
گفتیم "علی" ناشدنی هم شدنی شد
آماده ی آنیم بپوشیم کفن را
ایران که نمرده ست بگیرند یمن را
هر شاه سعودی شده یک نوکرِ دربست
در پشتِ لباسِ عربی فتنه ی غرب است
ننگی که به پیشانی شاهانِ سعودیست
زیرِ سر یک مشت مسلمانِ یهودیست !
چشمانِ جهان در پی آن یکه سوار است
این عطرِ یمانیست که لبریزِ بهار است
از نام علی ، واله و مستیم همیشه
ای خاکِ یمن پُشتِ تو هستیم همیشه!
محسن کاویانی
فروردین ۹۴
- یکشنبه
- 3
- تیر
- 1397
- ساعت
- 20:51
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محسن کاویانی
ارسال دیدگاه