نیزهها را سمت پهلویش ز بس انداختند
حامیِ دین نبی را از فرس انداختند
بی نَسَبها چارسویش را گرفتند و سپس
حمزه را چون شیر در کنج قفس انداختند
سینهاش را چاک دادند و به روی خاکها
مُثلِه و صد پاره جسمش را سپس انداختند
هر یک از اعضاء جسم او به صحرا پخش شد
دستهایش را میان خار و خس انداختند
آنقدَر پامال سُمِ اسبها شد پیکرش
عاقبت یار نبی را از نفس انداختند
با تمام این مصیبتها، کفن شد پیکرش
از فرس افتادنش را هم ندیده خواهرش
- یکشنبه
- 3
- تیر
- 1397
- ساعت
- 20:55
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه