بسم رب الحسین(ع)
یه لاله ازتبارحیدر-میون کوچه های غربت
اصلا ازاولش مدینه-به حتک حرمت داره عادت
وقتی که بردنت شبونه-همش بودی به تاب ودرتب
زیرلبت زمزمه داشتی-امون امون ازدل زینب
بازم دودو آتیش بازم دست بسته
یه مرد غریبی شده دلشکسته
باحال پریشون روخاکانشسته
(واویلاواویلاامون ازغریبی)
صدای ناله هاش پیچیده-سوزو گدازش بی جوابه
پای پیاده پشت مرکب-رودستشم جای طنابه
یه عده نانجیب آقارو-کشون کشون توکوچه بردن
حتی یذره هم نامردا حرمت سنشم نکردن
با کابوس کوچه یه روضه رولبهاش
یازهراشده ذکرروزاهو شبهاش
نبودمرحمی به دل زارو تنهاش
(واویلاواویلا امکون ازغریبی)
تولحظه ی آخرت آقا-بیادشاه سرجدایی
یادغروب کربلاهو-یک سرروی نیزه هایی
غارت خیمه هاومعجر-یاد غم طفل سه ساله
بیاد گودال پرازخون-یه حنجرورگای پاره
یکی با یه دشنه یکی با یه نیزه
امون ازدل زینبو چشم هرزه
زداغت تموم وجودم میلرزه
(واویلا واویلا امون ازغریبی)
                    
- چهارشنبه
 - 13
 - تیر
 - 1397
 - ساعت
 - 17:59
 - نوشته شده توسط
 - کربلایی مصطفی اسماعیلی
 
- شاعر:
 - 
                            
مصطفی اسماعیلی
 

                
                
                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه