افسرده جان گرفت به پایت امید شد
هر قفل بسته نزد تو آقا کلید شد
درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت
خود شد مراد، تاکه به کوی ات مرید شد
اول کشیدروی خودش را به چهره ات
بعداً خدا ز چشمِ جهان ناپدید شد
گفتنداز ازل که به دلها تو مرهمی
عباس هم رسیدُ چه خوشتر نَویدشد
هرجا که هست شور تو آنجا قیامت است
اشکت رسید اولُ و محشر پدید شد
دستی که در عزای تو آمد مقدس است
پایی که دور گشته ز مهرت پلید شد
هرچند سهم اهل حرم شد رخ کبود
هرکس رسید محضرتان روسپید شد
جای خودش جهاد تو ، حتی به بسترش
هرکس که داده جان به ره توشهید شد
- چهارشنبه
- 13
- تیر
- 1397
- ساعت
- 18:43
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
حامد آقایی
ارسال دیدگاه