• جمعه 2 آذر 03

 محمود اسدی

(غزل)از غربتم کسی بخدا با خبر نشد

773

از غربتم کسی بخدا با خبر نشد
کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد

آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل
خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد

وقتی که سوخت در،زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد

شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام
امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد

هر سو دوید دختر من بین شعله ها
امّا کسی به جانب او حمله ور نشد

پای پیاده در پی مرکب دویده ام
با اینهمه بریده زتن دست وسر نشد
********
شائق

  • شنبه
  • 16
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • میرکمال

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران