میان دود وآتش دیده ام کاشانه را
به مانند دلم سوزانده دشمن خانه ام را
چوآتش شعله ور بود دوچشم من به دربود
به یادم آمدآنروز که مادر درخطربود
شدم نیمه جان روم زین جهان رسیده برلبم جان/
میان کوچه یاد از غربت پروانه کردم
به اشک دیده یاد از عمه ی دردانه کردم
دلم شدپاره پاره بگویم بااشاره
که ازگوش رقیه کشیدن گوشواره
شدم نیمه جان روم زین جهان رسیده برلبم جان/
چه شبهایی که نام مادرم رابی ادب برد
مرادرمجلسی بردن که برزخمم نمک خورد
دوچشمم پر زآبه دلم شام خرابه
کی میگه اجر قرآن ته جام شرابه
شدم نیمه جان روم زین جهان رسیده برلبم جان/
**********
شائق
- شنبه
- 16
- تیر
- 1397
- ساعت
- 18:45
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه