اِبن ربیع بر قلبم جفا کرد
از اهل خانه مرا جدا کرد
آه و واویلا آه و واویلا
نیمه شب می بُرد مرا از کینه
درکوچه های تنگ مدینه
آه و واویلا آه و واویلا
شرمی نکرد از مادرم زهرا
باتازیانه زد برمن اعدا
آه و واویلا آه و واویلا
با قدّخم و موی سپیدم
در پیِ مرکبش می دویدم
آه و واویلا آه و واویلا
باچه بی رحمی دشمن مرا برد
درکوچه ای که حیدر زمین خورد
آه و واویلا آه و واویلا
سوزانده منصور،پاتاسر من
تا اهانت کرد بر مادر من
آه و واویلا آه و واویلا
شد کفن جسمم در نوا هستم
یاد حسین و بوریا هستم
آه و واویلا آه و واویلا
******
شائق
- یکشنبه
- 17
- تیر
- 1397
- ساعت
- 4:43
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه