حس میکنم در کوچه ها ارکان دین افتاد
صادق ترین مرد زمین روی زمین افتاد
یک لحظه یاد مادرش افتاد در کوچه
در هر مصبیت روی پیشانیش چین افتاد
دنبال هم تکرار میشد روضه ها،افتاد
بر روی خاکی که امیرالمومنین افتاد
گاهی میان کوچه ها کرببلا را دید
دستان مولا بسته بود و با جبین افتاد
دستان بسته یا بریده، مثل هم هستند
آقا چرا یاد یل ام البنین افتاد
اینجا پیاده راه می رفت و زمین میخورد
آنجا ابوالفضل علی از روی زین افتاد
آنقدر محکم زد که یک لحظه زمین لرزید
عباس افتاد و عمود آهنین افتاد
بعد از چهل منزل سکینه کربلا را دید
روی مزار کوچکی در اربعین افتاد
در کربلا تا آدم و خاتم زمین خوردند
روزی گذار هر که بر این سرزمین افتاد
- یکشنبه
- 17
- تیر
- 1397
- ساعت
- 10:23
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
امیر حسین آکار
ارسال دیدگاه