در فراق یار از تن جامه ها باید درید
در پی این در و گوهر کو به کو باید دوید
چاه کنعان را تمام کاروانها دیده اند
یوسف گمگشته ی ما را کسی آنجا ندید
نوکری نا لایق و بدکارم اما ماه من
خوب و بد باید که گاهی در کنار هم خرید
این همه بار گناه و معصیت بر دوش من
با گنه کاری کجا گوشی صدایش را شنید
کاش مهدی آید و دستی روی قلبم کشد
نامه ی اعمال تاریکم شود با او سفید
گرچه قلبش را شکسته با همه اعمال خود
در فراق روی ماهش اشکُ میبارد وحید
وحید زحمت کش شهری
- سه شنبه
- 19
- تیر
- 1397
- ساعت
- 16:27
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه