می روم تا به خود آیم به منایی برسم
سعی دارم که در این حج به صفایی برسم
قلبم از جوشش لبیک لبالب شده است
تا به وادی اجابت به دعایی برسم
می روم بشنوم از دوست که ” فاخلع نعلیک ”
طی این راه به وادی ” طوا “یی برسم
شوق شش گوشه به آتش بکشد دلها را
سوختم تا که به مصباح ” هدایی ” برسم
” آه ” من ترجمه ای از ” نفس المهموم ” است
همدم آه شدم تا به نوایی برسم
کاش در راه حرم لایق دیدارشوم
” لن ترانی ” نشنیده به لقایی برسم
هر قدم سوی حرم ” سیرالی الله ” من است
غیر از این راه بعید است به جایی برسم
کاش در سیر مسیر سفر اکسیر شوم
شاید از خاک به ایوان طلایی برسم
کاش هرجا بروم همدم جابر باشم
کاش همراه عطیه به عطایی برسم
کاش با رنگ خدا از همه سبقت گیرم
با ” حبیب ابن مظاهر ” به حنایی برسم
آه ای دل ” بذل مهجته فیک ” بخوان
باید از خوان زیارت به نوایی برسم
- شنبه
- 30
- تیر
- 1397
- ساعت
- 23:56
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
سید محمدرضا یعقوبی آل
ارسال دیدگاه