• جمعه 2 آذر 03


شعر ولادت امام رضا(ع) -(أعوذُ مِن کُرُباتِ السَّواحَل المَنحوس)

1443

أعوذُ مِن کُرُباتِ السَّواحَل المَنحوس
به چشم‌های بلاخیز شاه اقیانوس

فرار می‌کنم از کوخ‌های خاک‌آلود
به ابرهای طهورای حضرت قدّوس

 هراس وافرم از شام‌های تیره و تار
روانه کرد مرا تا حریم شمس شموس

وجوب شرعی و عقلی است این روانه شدن
برای من نه فقط! که برای گبر و مجوس

هر آنچه کرد که از زلف او جدا بشوم
گرفت باد ز دستم نتیجه‌ی معکوس

ستاره در حرمش می‌کند گدائی نور
و ماه از غم دوریش میخورَد افسوس

نوشته اند: «عَلَیک الرّفیقُ ثمّ طریق»
شروع و ختم ره عشق: یک سفر پابوس

«غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود»
از آستان رضا(ع) لحظه‌ای نشد مأیوس

خموش باش کنیسا! سکوت بانگ جرس!
خموش باش کلیسا! سکوت کن ناقوس!

سکوت، اسقف و پاپ و برهمن و خاخام!
که میرسد دم نقّاره از مناره‌ی طوس

«رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست»
بیا و پا بگُذار ای طبیب کلّ نفوس

بزرگ و کوچک و پیر و جوان و مرد و زن
تو با تمامی عشّاق می‌شوی مأنوس

اگر به «خاتِم مهر طبیب‌ها» شهره‌ست
کمی ز علم تو در سینه داشت جالینوس

مناره‌های تو سرتر ز هر چه برج بلند
رواق‌های تو برتر ز قصر کیکاووس

قسم به هر چه که زیباتر است از زیبا
کبوتران تو زیباترند از طاووس

چقدر تا سر زلف تو پر زده سیمرغ
چقدر سوخته پیش قدوم تو ققنوس

شبیه خانه‌ی کعبه حریم تو امن است
گناهکارم و در مرقد تو ام محروس

«فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی!»
که دست رد زدنت هست بدترین کابوس

علَی الصّباح قیامت به نعره خواهم گفت:
که من اسیر تو بودم ز عهد دقیانوس


  • سه شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران