"کبوتر با کبوتر" باز تنهاست
اگر پرواز در مشهد نباشد
مراهم خادم صحن خودت کن
گمانم نوکری ام بد نباشد
ندیدم خادم و فرّاش و نوکر
که جایی صاحب مسند نباشد
همیشه هرکه با تو بوده، بُرده!
به کویَت آنکه می بازد، نباشد
غریق بحر لطف شاه طوسیم
به دریایی که جزر و مد نباشد
بخواهم حاجت از فرسنگ ها دور
به روی سینه دست رد نباشد
"پسندم آنچه را جانان پسندد"
نخواهم آنچه او، خواهد نباشد
ضمیر عاشقی آمد به سویش
پس از برگشتنش مفرد نباشد
کبوتر با کبوتر ، باز تنهاست
اگر همراهشان گنبد نباشد
- چهارشنبه
- 3
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 11:12
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
علی شوندی
ارسال دیدگاه