• جمعه 2 آذر 03


اشعار شب دهم عاشورا،(پلان آخر بازیگر نماهنگ است )

3351
2

پلان آخر بازیگر نماهنگ است 

  صدای خنده ی اخنس شروع آهنگ است

درون كادر زمین خورده مرد مظلومی

         گریم زخم لبش شاهكار یك سنگ است

 


لباس های  بلند  سیاه  لشگرها

 

      تمام خونی و چركین و زشت و بدرنگ است

درست مثل همان متن صحنه ی گودال 

       فرود نیزه و شمشیرها هماهنگ است

میان این همه نقشی كه دست تیر بلاست 

جناب دشنه حضورش چقدر پر رنگ است

كسی نهیب زد از پشت صحنه : زود ببر

     غروب شد، همه رفتند، وقت ما تنگ است

شاعر:وحید قاسمی

  • دوشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران