• دوشنبه 5 آذر 03


اشعار شب یازدهم ماه محرم،(پس از شام غریبان یاد یاری ماند و "من ماندم")

2984
2

پس از شام غریبان یاد یاری ماند و "من ماندم"
فروغ دیده شب زنده داری ماند و "من ماندم"
سرشکم ارغوانی شد که روی دامن سبزم
شقایق زار سرخ و لاله زاری ماند و "من ماندم"

 

خدایا شاهدی از یک چمن نسرین و نیلوفر
گلی  خلوت نشین در زیر خاری ماند و "من ماندم"
شفق در آسمان طرحی است از خون گلوی گل
به دامان افق نقش و نگاری ماند و "من ماندم"
به گوشم می رسد صوت رباب و ذکر لالایی
فقط گهواره چشم انتظاری ماند و "من ماندم"
بهار آتش گرفت و باغ پرپر شد در این صحرا
پرستو های در حال فراری ماند و "من ماندم"
نگاهم بود دنبال کبوترهای سرگردان
کنار خیمه اسب بی سواری ماند و "من ماندم"
شکست آیینه های آل عصمت عصر عاشورا
ز سم اسب های گرد و غباری ماند و "من ماندم"
دل من بیشتر از خیمه ها می سوخت چون دیدم
میان شعله جان بی قراری ماند و "من ماندم"
بیابان در بیابان ظلمت است و تیرگی اینجا
هلال ماه نو در شام تاری ماند و "من ماندم"
گواه ظلم این امت همین پیراهن آری
ز  هجده یوسف من یادگاری ماند و "من ماندم"
عطش بیداد کرد امروز در این سرزمین اما
ز اشک دیدگان دریا کناری ماند و "من ماندم"

شاعر:محمد جواد غفور زاده

 

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران