اینقد به چشمام زل نزن گنجشک بی بال وپرم
چن شب و روزه عزیزم قحطیه آبه تو حرم
تو گریه هات خنده نکن
مادرو شرمنده نکن
سرمـو رو چوب گهوارت میزارم با چشمای بارونی
با اون لبهای ترک خورده قلب مادرت رو میلرزونی
حاجت تو رواشد
چه محشری به پاشد
میرفتی و با گریم
روضه ی تو حقش اداشد
غنچه ی پرپر من
لالایی اصغر من
لالایی پهلوون بخواب علیِ خونه ی رباب
بزار سرت رو پسرم بروی شونه ی رباب
چشماتو جون من ببند
گريه نكن يه كم بخند
ميميرم مادر تا چشمم به پيكر بی جونِ تو ميفته
تو انقد بی حالی از شونه م هی سرِ بی جونِ تو ميفته
لبات مثل كويره
گريه م داره ميگيره
اگه بابات بفهمه
از شرم تو علی ميميره
غنچه ی پرپر من
لالایی اصغر من
گریه نکن عزیز من که مادرت شیر نداره
دعا بکن این لحظه ها شاید که بارون بباره
دل غرق سوز و آهه
حرمله چشم به راهه
بخواب آروم توی آغوشم ای عزیز جونم علی اصغر
می ترسم با تیر کینه رو دست بابا سیراب بشی آخر
می خوای بری می دونم
برو عزیز جونم
خودم پایین نیزه
لالایی واسه تو می خونم
غنچه ی پرپر من
لالایی اصغر من
*به سبک زیر خوانده شود*
- دوشنبه
- 12
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 18:38
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
گروه شاعرانه ها سبک
ارسال دیدگاه