توی عاشقی شرط اول جنونه
خوبه دنیا من رو دیوونت بدونه
منیکه ز طفلی به پات اشک می ریختم
قاطی پیرغلامات برات اشک می ریختم
دستام خالیه اما سینه کبودم
بجز تو به دنبال هیچکی نبودم
ز طفلی فقط اسم تو بود رو لبم
تو بودی توو رؤیای هر روز و شبم
منو با همه ی گناهام خریدی
چقدر برا من تو زحمت کشیدی
منیکه جوونیم توو روضت گذشته
بهترین لحظه هام تو هیأت گذشته
حالا که موهام رفته رو به سفیدی
نگو که یه موقع ز من دل بریدی
منیکه تو روضت باریدم مثه ابر
نزاری تو تنهام توو تاریکی قبر
توی روضه ی قتله گات می رم از حال
چقد دست و پا می زدی توی گودال
چقدر روی خاکا کشیدن تنت رو
نزاشتن برا خواهرت پیرهنت رو
پاشو مادرت اومده قد خمیده
چقدر از تنت نیزه بیرون کشیده
- سه شنبه
- 13
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 10:49
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه