اکبرم سکوت تو آتش زده بر جگرم
اکبرم چگونه من تو رابرم سوی حرم
منتظرت به خیمه خواهرت
دلواپست نشسته مادرت
جسمت شود پاشیده تر علی
دستم اگر رسد به پیکرت
ولدی ای علی جان من
*****
چون تسبیح پیکر تو پاشیده شد اکبر من
واویلا ببین عدو آورده چه بر سرمن
به دور تو صف میزنند علی
کنارمن کف میزنند علی
من گریه میکنم ز داغ تو
این کوفیان دف میزنند علی
ولدی ای علی جان من
*****
ای خدا اکبر من شد پیکرش اربا اربا
ای خدا زد دست وپا گم کرده ام من دست وپا
ای اکبرم لاله ی پرپرم
ماه حرم شبه پیمبرم
تا دیده ام شکاف پهلویت
صدا زدم کجایی مادرم
ولدی ای علی جان من
*****
شائق
- سه شنبه
- 13
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 16:36
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه