وقايع روز پنجم محرم
?در اين روز كه مطابق با روز يكشنبه بوده است، عبيدالله بن زياد مردي را به دنبال شبث بن ربعي فرستاد كه در دارالاماره حضور يابد، شبث بن ربعي خود را به بيماري زده بود و ميخواست كه ابن زياد او را از رفتن به كربلا معاف دارد، ولي عبيدالله بن زياد براي او پيغام فرستاد كه: مبادا از كساني باشي كه خداوند در قرآن فرموده است: «چون به مؤمنين رسند گويند:
و اذا لقو الذين آمنوا قالو آمنا و اذا خلوا الي شياطينهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزئون» (سوره ي بقره: 14)
از ايمان آورندگانيم، و هنگامي كه به نزد ياران خود- كه همان شياطينند- روند، اظهار دارند: ما با شماييم و مؤمنين را به سخره ميگيريم» ،
و عبيدالله به شبث خاطر نشان ساخت كه اگر بر فرمان ما گردن مينهي و در اطاعت مائي، در نزد ما بايد حاضر شوي. شبث بن ربعي، شبانگاه نزد عبيدالله آمد تا رنگ گونه ي او را نتوان بخوبي تشخيص داد! ابن زياد به او مرحبا گفته و در نزد خود بنشاند و گفت: بايد به كربلا روي، پس شبث قبول كرد و عبيدالله او را بهمراه هزار سوار بسوي كربلا گسيل داشت . سپس عبيدالله بن زياد به شخصي به نام زحر بن قيس با پانصد سوار مأموريت داد كه بر جسر صراة (نام پلي است كه مردم كوفه براي رفتن به كربلا از آن عبور ميكردند.)
ايستاده و از حركت كساني كه به عزم ياري امام حسين از كوفه خارج ميشوند،
جلوگيري كند، در اين ميان فردي به نام عامر بن ابي سلامه كه عازم بود براي پيوستن به امام حسين عليه السلام از برابر زحر بن قيس و سپاهيانش گذشت، زحر بن قيس به او گفت: من از تصميم تو آگاهم كه ميخواهي حسين را ياري كني، باز گرد! ولي عامر بن ابي سالمه بر زحر بن قيس و سپاهش حمله ور شد و از ميان سپاهيان گذشت و كسي جرأت نكرد تا او را دنبال كند. عامر خود را به كربلا رساند و به امام حسين عليه السلام ملحق شد تا به درجه ي رفيعه ي شهادت نائل آمد، او از اصحاب اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام بود كه در چندين جنگ در ركاب آن حضرت شمشير زده است
يا حسين يا حسين يا حسين
ولا حول ولا قوة الا باالله العلي العظيم
منابع?
قصه كربلا صفحات ٢٢٦-٢٢٧
به نقل از
عوالم العلوم ٢٣٧ /١٧
مقتل الحسين مقرم صفحه١٩٩
- چهارشنبه
- 14
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- سجاد
ارسال دیدگاه