نوحه سنگین حضرت عباس
عباس من عباس من(۳) سالار لشکر
عباس من ای یاور در خون شناور
پاشو علمدار سپاهم ای دلاور
از داغ تو پشتم شکسته نور عینم
پاشو نظر بر حال من کن من حسینم
بنگر رقیه در حرم در التحاب است
چشم انتظار جرعه ای از مشک آب است
پیش دو چشمم پا مکش بر خاک صحرا
پاشو ملاقات تو آمد پور زهرا
عباس من عباس من(۳) سالار لشکر
تا بودی ای جان اخا من بر من علمدار
در بین دشمن وحشت افتاد از تو سردار
بعد از تو ای جان اخا زینب حزین است
دشمن برای حمله بر ما در کمین است
بعد از تو ای جان اخا پشتم شکسته
زینب اسیری می رود با دست بسته
چشم امید کودکان من تو بودی
آرام جان یاوران من تو بودی
عباس من عباس من(۳) سالار لشکر
پیچیده بوی فاطمه در بین صحرا
گویا پسر خوانده تو را با گریه زهرا
وقتی مرا خواندی برادر ناله کردم
با خواهرم گشتم برابر کردم
گفتم به زینب رخت غربت بر تنت کن
رخت عزا رخت مصیبت بر تنت کن
قربان آن دستان از پیکر جدایت
چیزی بگو تا بشنوم یک دم صدایت
عباس من عباس من(۳) سالار لشکر
وحید زحمت کش شهری
- چهارشنبه
- 14
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 14:51
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه