میا به کوفه ای گل زهرا
ترسم شوی بی یاور و تنها
میاوری با خود گُلانت را
عزیز زهرا
شکسته شد اگر ز من دندان
زغصه ات بر لب رسیده جان
بهر لب تو چشم من گریان
عزیز زهرا
صبر و قرار از زینبت گیرد
چوبی که بوسه از لبت گیرد
*****
دلواپسم برا گلوی تو
ترسم که بی حیا عدوی تو
گره زند پنجه به موی تو
میا به کوفه
قلبم ز غصه ی تو محزونه
به یاد ناموست دلم خونه
ترسم بره رقیه ویرونه
میا به کوفه
به یاد طفلت شد دلم پر درد
تانکشیدن گیشو برگرد
*****
شائق
- چهارشنبه
- 14
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 21:7
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه