مرحبا میروفا
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
تشنه از آب روان گشته جدا مرحبا میر وفا
ردّ دستان ترش مانده به جا مرحبا میر وفا
دیده در آب روان روی أخا مرحبا میر وفا
******
ساقی تشنه که سرخیل دلاورها بود
فاتح شط فرات از همه باورها بود
آب ناخورده به آئینة علقم پس داد
در دل آب روان عکس برادرها بود
ردّ دستان ترش بر دل علقم باقی
روی لبهای فرات حسرت کام ساقی
( تشنه باشی و ننوشی به هوای دگری )
بسته بر سینة آئینه عجب میثاقی
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
******
آب خوش موج زنان پیش لبانِ تشنه
هوس انداخته در عمق دهان تشنه
برتر از اهل وفا از لب آن می گذرد
کرده تدریس وفا با دل و جان تشنه
مرحبا میر وفا از دو لب آب آید
بانگ تحسین وفاداری میراب آید
آب گردیده عطشناکِ لبان ساقی
ساقی از آب روان با دل سیراب آید
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
******
تشنه بیرون شده سالار عطش از دریا
نور چشمان ملائک شده محو سقا
آفرین بر گُل ایثار ابالفضل علی
شده هم نغمة امواج فرات این آوا
روی رخسار ابالفضل دلاور صلوات
بر وفاداری او نزد برادر صلوات
روسفید از پسر خود شده سلطان عرب
بر علمدار حسین ، زاده حیدر صلوات
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
******
قسمم بعد امامان ، علم عباس است
دیده ام نزد خدا بر کرم عباس است
خانة مهر و وفا از نفسش آباد است
سینه ام جامه نشین قدم عباس است
قلم سروری از نوحة غم پا برجاست
از علمدار و حرم ، مشک و علم پابرجاست
نذر هرساله در این سفرة غمگین عزاست
تا نفس می کشم این خط و قلم پابرجاست
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
******
- پنج شنبه
- 15
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:42
- نوشته شده توسط
- محمدرضا سروری
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه