ترجیح بند میلاد باسعادت عقیله العرب علیهاسلام
ترجمان حیا
ای گل گلشن یقین زینب
ای مبارک مه مبین زینب
راحت قلب حیدر وزهرا
مونس ختم مرسلین زینب
آفرین می رسد به رخسارت
هردم از صورت آفرین زینب
روز اول که آمدی بگذاشت
نام تو رب العالمین زینب
در رخت نور حق نبی می دید
بوسه زد گر برآن جبین زینب
ای که از خرمن صبوری تو
گشته ایوب خوشه چین زینب
به تو نازندحیدر وزهرا
که شده زنده از تو دین زینب
در ره دین احمدی باشد
عزم وجزم تو آهنین زینب
زینت عرش کبریایی تو
حلقه ی عشق را نگین زینب
چه بگویم به مدحتت که تویی
دست یزدان در آستین زینب
ای علی فاطمه نبی جلوات
برتو وخاندان تو صلوات
با قدومت بها رجان آمد
برتن باغبان توان آمد
تو زلال محبتی ، ازتو
روح دیگر به جسم وجان آمد
بهر زهرا وجود پاک تو بود
آن چه از دوست ارمغان آمد
بعد زهرا یگانه بانویی
که بود بهترین زنان آمد
غنچه ای نوشکفته درگلزار
پیش چشمان باغبان آمد
آن نوید ولادت تو بود
مژده ای که به عاشقان آمد
با شکوفایی گل رویت
رنگ وبویی به بوستان آمد
با قدوم تو از محبت وانس
یک جهان معنی ونشان آمد
با وجود تو ای ملیکه ی حسن
برحیا، شرم، ترجمان آمد
نکته ای از هزارها نکته است
آن چه درمدحت از زبان آمد
ای علی فاطمه نبی جلوات
برتو وخاندان تو صلوات
ای که ازتو جهان صفا دارد
شام تاریک ما ضیا دارد
ای بنفشه گل علی از تو
گلشن فاطمه صفا دارد
بی تو گل رابها وقدری نیست
گل ز رخسار تو بها دارد
درمصلا نماز شکرانه
فطمه گرکنون به پا دارد
به خدا حق به جانب زهراست
چون درآغوش خود تو را دارد
ای ملائک زتو شده مبهوت
با ولایت اثر دعا دارد
جز حسین تو درهمه عالم
چون تو خواهر کسی کجا دارد
امشب ازیمن مقدمت ما را
گرببخشد خدای جا دارد
هرکه مهرتو دردلش باشد
چه غمی درصف جزا دارد
ای شکوه وجلال عشق ازتو
که نظر برتو کبریا دارد
ای علی فاطمه نبی جلوات
برتو وخاندان تو صلوات
ای که نخل بلند امیدی
گل گلزار سبز توحیدی
درسپهر مدینه درآن شب
بهتر ازنورماه تابیدی
تا زدی سرزگلشن هستی
گل اشک از دویده ات چیدی
روی دامان هرکه می رفتی
از دودیده گلاب پاشیدی
شدی آرام با نگاه حسین
درنگاهش مگر چها دیدی
با تو آخر چه گفته است حسین
که درآغوش او تو تو خندیدی
اولین حرف عشق را آن روز
از زبان حسین بشنیدی
کس ندیده چنین محبت واُنس
نرود کس برون به نومیدی
شبنمی هم نگفتم از وصلت
ای که درچرخ عشق خورشیدی
ای علی فاطمه نبی جلوات
برتو وخاندان تو صلوات
ای که آئینه دار زهرایی
مایه ی افتخار زهرایی
توبهشت علی وفاطمه ای
زینت لاله زار زهرایی
تاکنی کسب معرفت ازاو
همه جا درکنار زهرایی
ای امید دل حسین وحسن
در دل وجان قرار زهرایی
ای بهار مجسم توحید
گل یاس بهار زهرایی
نورعشق از وجود تو پیداست
طور صبرو وقار زهرایی
درره حفظ مکتب توحید
دختر جان نثار زهرایی
همچو شمعی اگرچه می سوزی
نور شب های تار زهرایی
بعد زهرا علی به تو نازد
که گل یادگار زهرایی
گفت با تو «وفایی» آینه ی
قامت استوار زهرایی
ای علی فاطمه نبی جلوات
برتو وخاندان تو صلوات
سیدهاشم وفایی
- پنج شنبه
- 15
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:44
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه