ولایت مداری
شب آمد وفضای جهان در سکوت شد
دیدم نماز نیمه شبت بی قنوت شد
شمع وجود تو چقدر آب گشته است
لبخند درلبان تو نایات گشته است
با دیدنت زسینه ی خود آه می کشم
تصویری از شکستگی ماه می کشم
با دنده ی شکسته نفس سخت می کشی
با این نفس زدن تو علی را که می کُشی
کمتر میان غُربت حیدر عزا بگیر
بهر دل علی تو بیا وشفا بگیر
از دردهای جان ودلت با علی بگو
برخیز روی پای خودت یا علی بگو
دل را غمت به صحنه ی ماتم کشانده است
درگوش من صدای غریب تو مانده است
دادی شهید و زخمی دیوار و درشدی
در موج حادثات برایم سپر شدی
وقتی پیام می چکد از اشک جاری ات
درحیرتم ز شور ولایت مداری ات
بر هُرم روی پُر عرقت گریه می کنم
از گریه های بی رمقت گریه می کنم
درگوش من وداع تو زنگ خطر زده
عجل وفاتی ات به دلم نیشتر زده
دیدی غریب مانده ام ، ای مهربان مرو
ای همسفر بدون علی زین جهان مرو
بی تو اسیر پنجه ی صد آه می شوم
خلوت نشین ماتم جانکاه می شوم
بس کن «وفایی» وسخنت را تمام کن
تنهانه گریه، پیروی از آن امام کن
حاج سید هاشم وفایی
- پنج شنبه
- 15
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:56
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه