حديث ملال
آماده نمودند ،حنوط وكفنش را
شستند به اشك غم وحسرت بدنش را
مظلوم تر ازاو چه كسی بود،كه درشب
مظلوم تراز فاطمه بردند تنش را
درآن شب تاريك وغم آلودسپردند
بـرزينب محنت زده بيت الحزنش را
باديدة حيرت زده ازعرش ملائك
ديدند غم وحُزن حسين وحسنش را
دربين بيابان نجف عرش نشينان
خواندنداحادیث ملال ومحنش را
قدسي نفسان حرم قدس،شب قدر
داد ند به زهرا خبر آمدنش را
رفت آن كه پس ازغربت طوفاني خود،باز
بافاطمه گويد غم تنها شدنش را
پروانه پرش سوخت وشمع سحري مُرد
گفتند به هم تاغمي از سوختنش را
.
گويندخطيبان سماوات«وفایي»
برمنبري از نورحديث سخنش را
#جاج_سید_هاشم_وفایی
- شنبه
- 17
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 10:55
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه