سلیمانا برایت هدیه آوردم
دو دسته گل ببین با گریه آوردم
اخاالمظلوم
قبولم کن که شرمنده نباشم من
خجل از این دو رزمنده نباشم من
اخاالمظلوم
نبینم بی کس و بی یاوری مولا
دلم خون است نکردم خواهری مولا
اخاالمظلوم
ندارد چون متاعِ دیگری خواهر
پسرهایم فدای اکبر و اصغر
اخاالمظلوم
کفن بر تن ببین عون و محمد را
که سربازند سپاه آل احمد را
اخاالمظلوم
دو دلبندم فدای خاک پای تو
دو فرزندم بقربان ولای تو
اخاالمظلوم
اگر هر دو گلم را سر جدا دیدی
نگو خواهر تو هم چون من بلا دیدی
اخاالمظلوم
پسرهای تو فرزندان معصومند
پسرهای من از این رتبه محرومند
اخاالمظلوم
اگر گَشتند ز خیلِ کُشتگانِ تو
نیایم از حرم بیرون بجان تو
اخاالمظلوم
- شنبه
- 17
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 21:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه