از سر نیزه
از سر نیزه یا حسین محمل خواهرت ببین
به زیر شلاق ستم ، پیکر دخترت ببین
درون آتش جفا ، خیمه حیدرت ببین
کنار نهر علقمه ، گریه مادرت ببین
******
از سر نیزه ها ببین خواهر دلشکسته را
گریه کنان کنار او ، دخترکان خسته را
آینه ها شکسته با سنگ جفای ناکسان
میان لشکر ستم ، امام و دست بسته را
چو تازیانه می زند ، عدوی کینه جو به دوش
نوای بی کسی رسد ، ز نای کودکان به گوش
در این هوای غمفزا ، میان بی مروتان
رسیده خون عاشقان ، درون سینه ها به جوش
سرش به نیزه تنش به گودال امان امان از دو چشم اطفال
از سر نیزه یا حسین محمل خواهرت ببین
******
هوای دیده ها شده ، هوای غصه آوری
روانه گشته کاروان ، بدون یار و یاوری
چه غمگنانه می نهد ، به محمل شکسته پا
بدون قاسم و علی ، بدون عون و جعفری
فراز چوب خیزران ، چه خوش نشسته ای حسین
به خون سرخ حنجره ، نشانه بسته ای حسین
بتاب امید خیمه ها ، به چهره های غمزده
تو شمس آل فاطمه ، ولی شکسته ای حسین
سرش به نیزه تنش به گودال امان امان از دو چشم اطفال
از سر نیزه یا حسین محمل خواهرت ببین
******
جدال آتش و عطش ، ربوده تاب قافله
سپاه کوفه می کند ، به زور و زر معامله
میان خنده های این حرامیان ددمنش
رقیه غش نموده با ، دیدن شمر و حرمله
به حال زینبت نگر ، نشسته در غروب غم
میان محمل عزا ، شکسته سر به چوب غم
کنار او یتیمه ها ، فغان و ناله می کنند
چه غمگنانه ای شده ، عزای سینه کوب غم
سرش به نیزه تنش به گودال امان امان از دو چشم اطفال
از سر نیزه یا حسین محمل خواهرت ببین
******
گرفته رنگ و روی غم ، به تابش نگاه تو
کنار عمه با فغان ، صغیر بی گناه تو
یکی به روی گونه ها ، یکی به سینه می زند
چه ماتمی به پا شده ، حسین به قتلگاه تو
حسین سر جدا به نی ، دو چشم بسته وا کند
نگاهی از لوای خون ، به آل مصطفا کند
دعای سروری بود ، به شعر ماتم و عزا
چه می شود اگر دمی ، نگاه به حال ما کند
سرش به نیزه تنش به گودال امان امان از دو چشم اطفال
از سر نیزه یا حسین محمل خواهرت ببین
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 11:10
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه