ردّ دست
ردّ دستت را گرفتم جای ردّ پای تو
تا رسیدم علقمه دیدم جدا اعضای تو
کی تواند پُر نماید ای برادر جای تو
روی مشک پاره دیدم نقشة مینای تو
وَه چه کوتاه گشته سقا قامت رعنای تو
******
ای تن بی دست در خون غوطه ور عباس من
ای امید خیمه ها ، ای شاخسار یاس من
دیدمت بر خاک ساحل ، بانگ واویلا زدم
با نشست تو ، شکسته شد گل احساس من
ردّ دستان تو را بر روی ساحل دیده ام
هر دو دستان جدایت در مقابل دیده ام
ای فدای قامت از تیرِ کین پاشیده ات
جایِ جایت بوسه شمشیر باطل دیده ام
ردّ دستت را گرفتم جای ردّ پای تو
******
بر تن بی دست تو با ناله می دوزم نگاه
یک تنه بودی حریفِ بی مثالِ یک سپاه
از دو دستان تو فهمیدم چه روزت آمده
ای علمدار دلاور ای رشید بی گناه
بس که تیر و نیزه دیدم بر تنِ تو بیشمار
پیکرت دارد شباهت با زمین نیزه زار
ردّ خونت روی ساحل حاکی از پیکار توست
خشکیِ لعل لبت مانَد همیشه ماندگار
ردّ دستت را گرفتم جای ردّ پای تو
******
ای ز پا افتاده بر شن های گرم علقمه
بوسه بارانت نمایم پیش چشم فاطمه
جسم صدچاک تو را گیرم به آغوشم ولی
سوزم از غوغای خصم و کف زدنهای همه
لشکری ترسیده بود از روی پا ایستادنت
هلهله افتاده در آنها زمین افتادنت
بی کس و تنها شدم پشتم شکسته از غمت
ای به قربان تو و بانگ أخا سر دادنت
ردّ دستت را گرفتم جای ردّ پای تو
******
از کنار علقمه با چشم گریان می روم
مثل غارت گشته ها سمتِ بیابان می روم
دست خالی در حرمگاهان چگونه پا نهم؟
عاقبت تنهای تنها سوی میدان می روم
ای همیشه جاودان در لشکر سرخ حسین
بر وفای تو بنازم ساقی قطع الیدین
سروری از هر محرم تا محرم های بعد
می سراید شرح رزم و سوگ تو با شور و شین
ردّ دستت را گرفتم جای ردّ پای تو
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 12:41
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه