• دوشنبه 3 دی 03

 محمدرضا سروری

سردار تنهایم -(در بنـد غـم هایم در خـون سراپایم)

924

سردار تنهایم
سـردار تنهایم
در بنـد غـم هایم     در خـون سراپایم
فـرزنـد زهـرایم     عطشان به دریایم
از دست من رفتند  ، تا شرزه شیرانم
آخـر شـدم تنهـا ، بعـد از دلیـرانم
تنهاتر از بی کس ، بی کس تر از تنها
تنهـاتـریـن تنـهـا ، بیـنِ امیـرانم
 
یاورانم یک به یک رفتند و من تنها شدم
یک نفـر در رو به روی لشکـر اعدا شدم
راهـیِ ایـن نابرابر جنـگ بی پـروا شدم
 
سردار تنهایم
یـاری نـدارم من ، تا یـاورم باشـد
در جنـگِ با دشمن ، یاریگرم باشـد
بعـد از ابالفضلـم ، سقّـا نـدارم من
تـا وقـتِ بی آبـی ، آب آورم باشـد
 
بعـدِ عبّـاسِ دلاور مانـده ام بی تکیه گاه
مایـة امّیـد مـن پاشیـده شـد با تیـغ آه
کس نمی بینم کنارم  هر طرف دوزم نگاه
 
سردار تنهایم


سـردار تنهایم
در بنـد غـم هایم     در خـون سراپایم
فـرزنـد زهـرایم     عطشان به دریایم
در رو به رویِ من ، بسته عدو صف ها
شمشیر و خنجر ها ، بگرفته در کف ها
آمــادة پیـکــار ، گـردیـده ام امـا
داغ حرم باشـد  ، در دل مضـاعف ها
 
آن چه را بر صفحـة باور نگنجـد دیده ام
بر سرِ نعـش علی اکبـر به خود لرزیده ام
یا کنـار اصغـر خشکیـده لب خشکیده ام
 
سردار تنهایم
آزادگـی بـاشــد ، آیـیـن اجـدادی
جان و سر و تن را ، بخشم به آزادی
تا ایده ام جاوید ، گردد به هر عصری
تصـویـرِ دیـن سـازم ، آیینـة رادی
 
سر نهـادن پای دلبـر شیـوة دلدادگیست
سر نـدادن پـای ظالـم معنـی آزادگیست
سـروری نازد به این شاهی که اوج سادگیست
 
سردار تنهایم

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • سجاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 2.36 MB
تعداد بازپخش 27
تاریخ بارگذاری یکشنبه 18 شهریور 1397 13:58

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران