عمو را خواب دیدم
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
به جانم تاب دیدم رُخِ مهتاب دیدم
دُرِ نایاب دیدم لب اصحاب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم
عمو را خواب دیدم خنده رو بود
به روی دوش او بازم سبو بود
پرُ از آبی که روزی آرزو بود
عمو بود و دو دست پر توانش
عمو بود و نگاه مهربانش
نمی شد خنده از روی لبانش
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم
عمویم مظهر مهر و وفا بود
هنوزم یاد او ، لب های ما بود
به فکر العطش در خیمه ها بود
برایم آب خوش آورده بود او
غم دُردانه ها را خورده بود او
تمام غصه ها را بُرده بود او
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم
نگاه پُر امیدش کرده مستم
چو دستانش به تن دیدم ، نشستم
نهادم در دو دستانش دو دستم
به او گفتم عمو جانم کجایی ؟
به لب ها آمده جان از جدایی
بیا بر درد بی درمان دوایی
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم
کلامش پُر ز عطر مهربانی
سبویش پُر ز آب زندگانی
نگاهش سایه سار جاودانی
به او گفتم اگر بودی کنارم
نمی شد طعنة دشمن نثارم
نمی برد از دو گوشم گوشِوارم
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم
برایش گفتم از درد درونم
نشانش دادم این رخسار خونم
نشان تازیانه بر ستونم
به گفتارم به حالِ غم فرو شد
دلش از سوز ماتم زیر و رو شد
دوباره غیرتی رگ های او شد
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
عمو را خواب دیدم خواب دیدم خواب دیدم
به دوشش آب دیدم آب دیدم آب دیدم
چه شوری در دل زارم به پا شد
به دیدار عمو دردم دوا شد
دوباره دست او مشکل گشا شد
نوای سروری یک گفت و گو بود
سکینه چون خیالش با عمو بود
به بیداری و خوابش فکر او بود
عمو را خواب دیدم به دوشش آب دیدم
*******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:42
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه