کو علم عباست
یا حسین کو علم عباست ؟
دیده محترم عباست
دست از تن قلم عباست
جان فدای قدم عباست
******
رفته تا علقمه با مشک و علم
یادش افتاده صغیران حرم
حیف دستان رشیدش شده از شانه قلم
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
ساقی و دست جدا پرچم افراز خدا
روی ساحل شده لبتشنه رها
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
رفته از دست حسین سردارش
غرق خون گشته علم بردارش
آه و افغان شده بر لب جاری
بی دلاور شده در پیکارش
دیدهای به خیمهگاه دیدهای به نای شاه
میرود دست تهی به گود سرخ قتلگاه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
یا حسین کو علم عباست ؟
******
خون شده چشم حرم در غم او
مانده بر خاک بلا پرچم او
مشک صدپاره شده وقت وداع همدم او
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
خفته بر روی زمین زیر سرنیزه کین
شیر میدان پسر امالبنین
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
دهس خولی امدم ناچوری
بیکسی یه طرف و بی یوری
ای خدا سخته بلالی زینب
کی هوده اهل حرم دلدوری
سوزش سوز نگاه زیر آواره آه
یاد طفلان صغیر بیگناه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
یا حسین کو علم عباست ؟
******
رفته تا علقمه با مشک و علم
یادش افتاده صغیران حرم
حیف دستان رشیدش شده از شانه قلم
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
ساقی و دست جدا پرچم افراز خدا
روی ساحل شده لبتشنه رها
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
آتش افتاده به خرمن زارش
دست غم چیده گل گزارش
ایدریغا که نیاید دیگر
ساقی تشنه سوی دربارش
دیدهای به خیمهگاه دیدهای به نای شاه
میرود دست تهی به گود سرخ قتلگاه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
یا حسین کو علم عباست ؟
******
خون شده چشم حرم در غم او
مانده بر خاک بلا پرچم او
مشک صدپاره شده وقت وداع همدم او
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
خفته بر روی زمین زیر سرنیزه کین
شیر میدان پسر امالبنین
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
تیر داغی ا دلم بی کوری
بیعلم میکو حرم آزوری
چشمم بسّه ا غم واگشتم
ناله هام هه آ غم بی یوری
سوزش سوز نگاه زیر آواره آه
یاد طفلان صغیر بیگناه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
یا حسین کو علم عباست ؟
******
رفته تا علقمه با مشک و علم
یادش افتاده صغیران حرم
حیف دستان رشیدش شده از شانه قلم
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
ساقی و دست جدا پرچم افراز خدا
روی ساحل شده لبتشنه رها
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
بر زمین دیده علم بردارش
غصه آور شده این دیدارش
نیزه باران تن سقای حرم
میدهد مشک تهی آزارش
دیدهای به خیمهگاه دیدهای به نای شاه
میرود دست تهی به گود سرخ قتلگاه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
یا حسین کو علم عباست ؟
******
خون شده چشم حرم در غم او
مانده بر خاک بلا پرچم او
مشک صدپاره شده وقت وداع همدم او
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
خفته بر روی زمین زیر سرنیزه کین
شیر میدان پسر امالبنین
ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
شسّه بندیر عمو تا ظهری
تا دوا کو غم اضغر فوری
کی بگو خیمه نمیتی دگه او
بی سکینه مکو رودم زوری
سوزش سوز نگاه زیر آواره آه
یاد طفلان صغیر بیگناه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بیکس و بییاور
یا حسین کو علم عباست ؟
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:44
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه