واویلا چه غم سنگینی
دست عباس جدا شد علم افتاد زمین (واویلا چه غم سنگینی2)
نیمه شد تارک سقا به عمود آهنین (واویلا چه غم سنگینی2)
بوسه زد نیزه به چشم پسر ام بنین (واویلا چه غم سنگینی2)
مشک امید حرم پاره شد از نیزه کین (واویلا چه غم سنگینی2)
******
واویلا چه بلایی شده نازل اینجا
هلهله گشته بپا در صف باطل اینجا
ساقی تشنه لبان غرق به خون افتاده
قتلگاهی شده این پهنه ساحل اینجا
لاله روی علمدار حسین پژمرده
جای جای بدنش نیزه باطل خورده
چه غمی آمده بر قلب اباعبدالله
گشته بی یاور و بی یار و برادر مرده
دست عباس جدا شد علم افتاد زمین (واویلا چه غم سنگینی2)
******
آن دو دستی که امید همه لشکر بود
لرزه انداز صف دشمن بی باور بود
از بدن گشته جدا روی زمین افتاده
وای از این غصه که آه جگر خواهر بود
نیزه از هر طرفی بر سر او باریده
از سر زین به دو زانو به زمین غلتیده
بی هوا یک نفر از پشت سر او محکم
گرز آهن به سر میر علم کوبیده
دست عباس جدا شد علم افتاد زمین (واویلا چه غم سنگینی2)
******
آنقدر تیغه شمشیر جفا بوسیده
جرعه جرعه قدح تیر بلا نوشیده
قطعه قطعه شده سردار بنی هاشمیان
آن قد و قامت رعنا که ز هم پاشیده
ماه رخسار ابالفضل جوان تیره شده
دیده اهل سما بر لب او خیره شده
لعل خشکیده از این نکته حکایت دارد
ساقی تشنه به نفس گذرا چیره شده
دست عباس جدا شد علم افتاد زمین (واویلا چه غم سنگینی2)
******
پاره پاره بدن از تیر و نی و خنجر شد
روی شنزاره رها آن خلف حیدر شد
دیدگانش هدف تیر و کمان ها گردید
حیف عباس دلاور که چنین پرپر شد
نام عباس جوان تا به قیامت ماند
در گذرگاه زمانها به شجاعت ماند
سروری از غم سقا همه دم نوحه سرا
تا برایت صف محشر به شفاعت ماند
دست عباس جدا شد علم افتاد زمین (واویلا چه غم سنگینی2)
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 14:11
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه