منم کمترین بنده ی تو تو شاهی
خدا خونمو پات بریزه الهی
کسی رو به غیرِ تو آقا ندارم
دلم رو آوردم بگم با تو هستم
به پات سر میزارم
من درد تو درمون
من خشک تو بارون
جان آقا ای جان آقا
محاله که من از مسیر جدا شم
تو هر جا که باشی محاله نباشم
از اون شب که قران سر نیزه خوندی
دل من نه تنها همه عالم و پای عشقت نشوندی
من قاری تو قران
من ای وای تو ای جان
جان آقا ای جان آقا
نفس هام فدای مسیر عبورت
تازه زندم میخونم تو دستگاه نورت
تو اونی که خورشید ازت نور میگیره
من اونم که عمری به عشقت اسیره
از این عشق میمیره
من بنده تو مولا
من تشنه تو دریا
جان آقا ای جان آقا
جونا رسیدند حریمت به یاری
نذاشتند بگن که مدافع نداری
گذشت اون روزا که نداشتی فدایی
دیگه دنیا دیده جوونا چی میخان شدن کربلایی
من دل تو دلبر
من سر تو سرور
جان آقا ای جان آقا
- چهارشنبه
- 21
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 9:16
- نوشته شده توسط
- سجاد
ارسال دیدگاه